اميد ما به مويي بند است
فاطمه باباخاني
چهارشنبه هفته آتي نرسيده به ساعت هفت صبح، سال جديد خورشيدي آغاز ميشود، سالي كه بسياري آن را دورهاي سخت به لحاظ اقتصادي ميدانند، گرچه سال 1402 هم سال آساني براي مردم از نظر اقتصادي نبود. همه ما امسال ناچار شديم از هزينههاي زندگيمان بزنيم، خيلي چيزها كه ميخواستيم داشته باشيم را از ليست اولويتها خارج كنيم. خيلي كارها كه در ابتداي سال برنامهريزي كرده بوديم، انجام دهيم را به آينده موكول كنيم و تفريح و گردش و سفر را هم به حداقل برسانيم.
در مقابل آنچه از دست داديم، يك انتظار كوچك و ساده داشتيم؛ دلخوشيهاي كوچكمان به رسميت شناخته شود، تلاشهايمان براي شكستن فضاي يأس و نااميدي هدر نرود و بتوانيم گامهايي لرزان و كوچك براي بهبود امور برداريم و به بنبست نخوريم. با اين حال در همين سال ديديم فستيوال كوچه كه توانسته بود همگرايي ميان اقوام مختلف ايجاد كند و بسياري را به بوشهر بكشاند در ميانه راه متوقف شد، كنسرت محمد اصفهاني هزار اما و اگر داشت. جامعه محيط زيست كه اميدش براي آزادي چهار فعال محيط زيست به بالاترين سطح رسيده بود، يكباره با راي دادگاه تجديدنظر فرو ريخت و اين زخم بار ديگر در دلشان باز شد. در اين سال ديديم كه در مقابل اولويتهاي مردم در حل مسائل اقتصادي و اجتماعي، اولويت بسياري از دولتمردان مواردي بود كه جامعه با انواع و اقسام نظرسنجيهاي رسمي و غيررسمي اعلام كرده بود برايش اولويت ندارد. سال 1402 تلاش كرديم براي خودمان «اميد» بسازيم، تلاش كرديم اگر ميافتيم بار ديگر حواس خود را پرت كنيم و بلند شويم، اما اينكه چقدر ميتوانيم اين نهال را زنده نگه داريم، بستگي به كساني دارد كه تصميمسازند و تصميمگير! كساني كه بايد خواستهاي عمومي را پيگيري كنند.
انتظار ما اين است حتي در اين روزهاي پاياني سال، در همين روزهاي محدود گشايشي محدود حاصل شود، آنها كه دغدغهمند اين سرزمين هستند و در حوزههاي مختلف محيط زيست، حقوق كودكان، كارگران، معلمان و ... تلاش ميكنند به خانه بازگردند و ساعت تحويل سال و روزهاي بعد از آن را در كنار خانواده باشند. انتظار اين است كه اين جامعه اندك مرهمي به زخمهايش بزند و به اين فكر كند كه با توپ ابتداي سال آرزوهايي داشته باشد بزرگ، نه در حد رفع نيازهاي اوليه يك زندگي ساده!